مکافات حق الناس

۞جوانان دارالولایه سیستان۞

ولایة علی بن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی

درباره ما


این وبلاگ فقط بخاطربرجاماندن نام دارالولایه سیستان درذهن شماعزیزان است.سیستان راازاین روی دارالولایه نام گذاری کرده اندکه درزمان معاویه لعنت الله دستور دادتامولایمان امام علی (ع)برروی منابرسبع لعن کنندولی مردومانی عاشق اهلبیت (ع) ازخطه سیستان این ننگ بزرگ راقبول نکردنندکه داستان درازدارد

نویسندگان

موضوعات مطالب

پیوندهای روزانه

لینک های ویژه

دیگر امکانات


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 9
بازدید کل : 632953
تعداد مطالب : 433
تعداد نظرات : 28
تعداد آنلاین : 1



به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

لینک دوستان وبگاه


 تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جوانان دارالولایه سیستان و آدرس h.alamdar.z.LXB.ir لینک نمایید..یاعلی





آرشیو مطالب

برچسب‌ها

طراح قالب

ثامن تم؛مرجع قالب و ابزار مذهبی وبلاگ و سایت
یا صاحب الزمان (عج) السلام علیک یا اباصالح المهدی (عج) یا مهدی ادرکنی ...

 پس از مراجعت از سفر،از مرد عطار آن امانت را طلب کرد،عطار منکر گردید،مرد هندی در کار خود بیچاره و حیران شد و پناهنده به قبر مطهر حضرت امیرالمومنین شد و گفت یا علی من برای اقامت در جوار قبر شما،ترک وطن و آسایش نموده و تمام داراییم را نزد فلان عطار گذارده ام و حال او منکر شده و جز آن هم مالی ندارم و شاهدی برای اثبات آن هم ندارم و غیر از شما کسی نیست که به داد من برسد.

شب در عالم خواب،آن حضرت به او فرمود:هنگامی که دروازه شهر باز می شود بیرون برو و اول کسی را که دیدی امانت خود را از او مطالبه کن،او به تو می رساند،چون بیدار شد،از شهر خارج گردید،اول کسی که دید،پیری عابد و زاهد بود که پشته هیزمی بر دوش داشت و می خواست آن را بفروشد و به مصرف عیالش برساند؛پس حیا کرد که از او چیزی بخواهد و به حرم مطهر بازگشت.شب دیگر در خواب همان سخنان شب گذشته را به او گفتند.فردا همان شخص را دید و چیزی نگفت.شب سوم نیز همان را که شب های گذشته گفته بودند به او گفتند و روز سوم نیز همان مرد شریف را دید.به ناچار حالات خود را برایش گفت و مطالبه امانت از او کرد.

آن بزرگوار ساعتی فکر کرد،سپس فرمود:فردا بعدازظهر نزد دکان عطار بیا،تا امانت را به تو برسانم.
فردا هنگام اجتماع خلق،زاهد نزد عطار آمد و فرمود:امروز موعظه کردن را به من واگذار،او قبول کرد.

پس به مردم گفت:ای مردم!من فلان،پسر فلان هستم و از حق الناس سخت در هراسم و به توفیق الهی دوستی مال دنیا در دلم نیست و اهل قناعت و عزلت هستم،با این اوصاف پیشامد ناگواری برای من واقع شده است که می خواهم امروزشما را از آن باخبر کنم و شما را از سختی عذاب الهی و سوزش جهنم بترسانم و بعضی گزارشات روز جزا را به شما برسانم.

بدانید که من محتاج به قرض گرفتن شدم،از یک نفر یهودی ده قران قرض گرفتم و شرط کردم که در مدت بیست روز به او پس بدهم یعنی روزی نیم قران به او بدهم؛تا ده روز نصف طلب را به او رساندم و بعد او را ندیدم،احوالش راپرسیدم،گفتند:به بغداد رفته است.

پس از مدتی شبی در خواب دیدم،گویا قیامت برپا شده است و مرا و مردم را برای موقف حساب احضار کردند.
من به فضل الهی از آن موقف خلاص شدم و جز بهشتیان رو به بهشت حرکت کردم،چون به صراط رسیدم،صدای نعره جهنم را شنیدم و پس از آن،مرد یهودی را دیدم که مانند شعله آتش از جهنم بیرون امد و راه را بر من بست و گفت:پنج قران طلب مرا بده و برو.پس زاری کردم و گفتم:من در مقام جستجو از تو بودم و تو را ندیدم که طلبت را بدهم.
گفت:تا طلب مرا ندهی نمی گذارم رد شوی.
گفتم:اینجا چیزی ندارم.

یهودی گفت:پس بگذار یک انگشت خود را بر بدنت گذارم تا کمی از سوزش من کم شود،من این مطلب را پذیرفتم.پس انگشتش را بر سینه ام گذاشت از سوزش آن جزع کردم و بیدار شدم،دیدم جای انگشتش بر سینه ام زخم شده است و می سوزد،تا به حال هم مجروح است و هر چه مداوا کردم فایده نبخشید،سپس سینه خود را گشود و نشان مردم داد چون آها دیدند،صداها به گریه و ناله بلند شد.

عطار نیز از عذاب الهی سخت هراسان شد  مرد هندی را به خانه خود برد و امانت را به او داد و معذرت خواست و طلب حلالیت کرد.

نویسنده : محمد جواد صابریان ثانی

 

به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط : خداشناسی
برچسب ها : حق الناس
نویسنده زریافتی در جمعه 27 ارديبهشت 1392 |
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
طراحی و بهینه سازی قالب : ثامن تم ( علیرضا حقیقت )